طلاق خلع و بائن چیست

طلاق خلع و بائن چیست

طلاق خلع و بائن دو اصطلاح کلیدی در نظام حقوقی خانواده ایران هستند که فهم دقیق آن ها برای تمامی افراد، به ویژه در آستانه تصمیم گیری برای جدایی، ضروری است. طلاق خلع نوعی جدایی است که زن به دلیل کراهت از همسر خود، در مقابل مالی که به او می بخشد، طلاق می گیرد و طلاق بائن به طلاقی اطلاق می شود که در آن مرد پس از جاری شدن صیغه طلاق، حق رجوع به زن را در زمان عده ندارد. این مقاله به تفصیل به بررسی ابعاد حقوقی، شرایط، تفاوت ها و پیامدهای طلاق خلع و بائن می پردازد تا درک جامعی از این مفاهیم پیچیده ارائه دهد.

مفهوم طلاق بائن و ارکان آن در حقوق ایران

طلاق در حقوق ایران، بر اساس حق رجوع یا عدم رجوع مرد در دوران عده، به دو دسته کلی رجعی و بائن تقسیم می شود. طلاق بائن به معنای جدایی قطعی و غیرقابل بازگشت است که در آن مرد پس از جاری شدن صیغه طلاق، حتی در طول مدت عده، حق رجوع به همسر خود را ندارد. این قطعیت رابطه زوجیت، یکی از مهم ترین ویژگی های طلاق بائن است و در صورت تمایل زوجین به ادامه زندگی، نیازمند انعقاد عقد نکاح جدید خواهد بود.

مستند قانونی اصلی برای شناخت انواع طلاق بائن، ماده ۱۱۴۵ قانون مدنی است که به صراحت موارد ذیل را در زمره طلاق بائن معرفی می کند:

  • طلاق قبل از نزدیکی: هرگاه بین زوجین نزدیکی واقع نشده باشد، طلاقی که صورت می گیرد، بائن است. در این حالت، زن عده نگه نمی دارد.
  • طلاق یائسه: طلاق زنی که به سن یائسگی رسیده است (معمولاً ۵۰ سال قمری برای زنان غیر سیده و ۶۰ سال قمری برای زنان سیده)، بائن محسوب می شود و عده نیز برای او لازم نیست.
  • طلاق خلع و مبارات: این دو نوع طلاق، مادامی که زن به مالی که به شوهر بذل کرده (فدیه یا عوض) رجوع نکرده باشد، بائن تلقی می شوند. این بند، نقطه اتصال اصلی طلاق خلع به طلاق بائن و محور اصلی بحث ما است.
  • سومین طلاق پس از سه وصلت متوالی: اگر مردی سه بار همسر خود را طلاق دهد و پس از هر دو طلاق اول و دوم، در مدت عده رجوع کند یا با عقد جدید مجدداً با او ازدواج نماید، طلاق سوم بائن و غیرقابل رجوع خواهد بود. این نوع طلاق، اصطلاحاً «طلاق ثلاث» نیز نامیده می شود.

آثار کلی طلاق بائن شامل قطعیت رابطه زوجیت، عدم حق رجوع مرد در مدت عده، و لزوم انعقاد عقد نکاح جدید برای ازدواج مجدد همان زوجین است. این ویژگی ها باعث می شود که طلاق بائن، در مقایسه با طلاق رجعی، پیامدهای حقوقی و اجتماعی متفاوتی برای طرفین داشته باشد.

طلاق خلع: ماهیت و شرایط حقوقی آن

طلاق خلع یکی از انواع مهم طلاق در نظام حقوقی ایران است که ویژگی های منحصربه فردی دارد. این نوع طلاق، ریشه در فقه اسلامی دارد و در ماده ۱۱۴۶ قانون مدنی به شرح ذیل تعریف شده است: طلاق خلع آن است که زن به واسطه کراهتی که از شوهر خود دارد در مقابل مالی که به شوهر می دهد طلاق بگیرد اعم از این که مال مزبور عین مهر یا معادل آن و یا بیشتر و یا کمتر از مهر باشد. برای تحقق طلاق خلع، وجود سه رکن اساسی ضروری است که در ادامه به تفصیل بررسی می شوند.

رکن اول: کراهت زن (نفرت و تنفر)

کراهت، به معنای نفرت و تنفر شدید زن از شوهر است که ادامه زندگی مشترک را برای او غیرقابل تحمل می سازد. این کراهت یک احساس درونی و واقعی است و باید در دادگاه احراز شود. نکته مهم این است که در طلاق خلع، نیازی به اثبات عسر و حرج (سختی غیرقابل تحمل که زندگی را دشوار می کند) نیست، بلکه صرف وجود کراهت از سوی زن کفایت می کند. احراز این کراهت معمولاً از طریق اظهارات زن، گزارش های مشاوره های خانواده یا در برخی موارد، شهادت شهود صورت می گیرد. هرچند دلایل و ریشه های کراهت می تواند شخصی باشد، اما دادگاه باید به واقعی بودن آن اطمینان حاصل کند.

رکن دوم: فدیه (بذل مال یا عوض)

فدیه، مالی است که زن در ازای طلاق و برای جلب رضایت شوهر، به او می پردازد یا می بخشد. این مال می تواند انواع مختلفی داشته باشد و قانونگذار محدودیتی برای آن قائل نشده است:

  • تمام یا بخشی از مهریه زن.
  • معادل مهریه (مثلاً مالی به ارزش مهریه).
  • مقداری کمتر یا بیشتر از مهریه.
  • مالی غیر از مهریه (مانند ملکی، خودرو یا حتی حضانت فرزندان در برخی موارد).

هدف اصلی از پرداخت فدیه، جلب رضایت مرد برای جاری کردن صیغه طلاق است، زیرا بر اساس قانون ایران، حق طلاق اصولاً در اختیار مرد است. میزان فدیه، با توافق طرفین تعیین می شود و دادگاه تنها نقش نظارتی بر صحت و مشروعیت این توافق را ایفا می کند.

رکن سوم: رضایت شوهر

در اصل، طلاق خلع نیازمند رضایت مرد است، زیرا اوست که باید فدیه را قبول کرده و صیغه طلاق را جاری کند. اما در رویه قضایی و حقوقی، راه کارهایی برای زن فراهم شده تا حتی بدون رضایت مستقیم مرد در لحظه طلاق، بتواند از او جدا شود. مهم ترین این راه کارها، داشتن وکالت در طلاق از سوی مرد است که زن می تواند در ضمن عقد نکاح یا پس از آن به صورت یک وکالت نامه رسمی از همسرش دریافت کند. در این صورت، زن به وکالت از مرد، خود را به طلاق خلع طلاق می دهد.

شایان ذکر است که آیا طلاق خلع بدون رضایت شوهر امکان پذیر است؟ پاسخ صریحاً منفی است، مگر در مواردی که کراهت زن به حدی شدید باشد که به عنوان عسر و حرج (سختی غیرقابل تحمل) تلقی شود. در چنین شرایطی، دادگاه پس از احراز عسر و حرج، می تواند مرد را ملزم به طلاق کند یا حتی در صورت امتناع او، به وکالت از وی، طلاق را جاری نماید. اما این نوع طلاق، دیگر خلع صرف نیست و ماهیت آن به طلاق به دلیل عسر و حرج تبدیل می شود.

طلاق خلع نیازمند احراز کراهت واقعی زن و بذل فدیه است و در اصل، بدون رضایت مرد امکان پذیر نیست، مگر در صورت وجود وکالت در طلاق برای زن یا اثبات عسر و حرج.

پیوند طلاق خلع با بائن: طلاق خلع بائن

پس از درک مفاهیم مجزای طلاق خلع و طلاق بائن، حال باید به پیوند و ماهیت مشترک این دو مفهوم، یعنی طلاق خلع بائن، بپردازیم. همانطور که در ماده ۱۱۴۵ قانون مدنی اشاره شد، طلاق خلع به طور پیش فرض در دسته طلاق های بائن قرار می گیرد، به این معنا که مرد پس از وقوع آن، حق رجوع به زن را در طول مدت عده ندارد. دلیل این ماهیت بائن، به ماهیت طلاق خلع بازمی گردد: از آنجا که زن به دلیل کراهت شدید و با پرداخت مالی (فدیه) اقدام به جدایی می کند، فرض بر این است که قصد او، قطعیت رابطه و عدم بازگشت است. در چنین شرایطی، منطقی است که مرد نیز حق رجوع نداشته باشد تا اراده زن برای جدایی قطعی محقق شود.

با این حال، یک استثنای کلیدی و بسیار مهم در این زمینه وجود دارد که ماهیت طلاق خلع بائن را تحت الشعاع قرار می دهد: رجوع زن به فدیه (عوض). این مفهوم به این معناست که اگر زن در ایام عده، از مالی که به شوهر بخشیده بود پشیمان شود و آن را بازپس بگیرد یا اعلام کند که قصد پس گرفتن آن را دارد، طلاق از حالت بائن خارج شده و به طلاق رجعی تبدیل می شود. این تغییر ماهیت، بلافاصله حق رجوع را برای مرد (در مدت عده) ایجاد می کند. به عبارت دیگر، با رجوع زن به فدیه، شرط عدم رجوع مرد که از ویژگی های طلاق بائن بود، از بین می رود و مرد می تواند مجدداً به همسر خود رجوع کرده و زندگی مشترک را از سر گیرد، بدون نیاز به عقد جدید.

پیامدهای حقوقی این رجوع برای طرفین قابل توجه است. برای زن، به معنای بازپس گیری مال بذل شده و از دست دادن قطعیت طلاق است. برای مرد، به معنای بازیافت حق رجوع و امکان ادامه زندگی زناشویی است. نکات مهم درباره زمان و شرایط رجوع به فدیه این است که این رجوع فقط باید در ایام عده طلاق صورت گیرد و خارج از این مدت، امکان پذیر نخواهد بود. همچنین، رجوع زن به فدیه باید به صورت صریح و آشکار باشد تا آثار حقوقی آن مترتب شود.

بنابراین، آثار طلاق خلع بائن (در صورتی که زن به فدیه رجوع نکند) عبارتند از: قطعیت طلاق، عدم حق رجوع مرد، و لزوم عقد جدید برای ازدواج مجدد همان زوجین. اما در صورت رجوع زن به فدیه در ایام عده، این طلاق به رجعی تبدیل شده و مرد حق رجوع پیدا می کند، که این یکی از ظرایف و پیچیدگی های حقوقی طلاق خلع است و ضرورت مشاوره حقوقی را بیش از پیش نمایان می سازد.

مقایسه طلاق خلع بائن با سایر انواع طلاق

برای درک عمیق تر طلاق خلع بائن، مقایسه آن با سایر اقسام طلاق، ضروری است. این مقایسه به روشن شدن تفاوت ها و شباهت ها کمک شایانی می کند:

تفاوت با طلاق مبارات

طلاق مبارات نیز مانند خلع، از انواع طلاق بائن محسوب می شود و زن در آن مالی را به شوهر می بخشد. اما تفاوت های کلیدی بین این دو وجود دارد:

  • منشأ کراهت: در طلاق خلع، کراهت فقط از جانب زن است و او از ادامه زندگی با مرد تنفر دارد. اما در طلاق مبارات، کراهت دوطرفه است؛ یعنی هم زن و هم مرد از یکدیگر کراهت داشته و تمایلی به ادامه زندگی مشترک ندارند.
  • محدودیت فدیه: در طلاق مبارات، مالی که زن به عنوان فدیه می بخشد، نباید بیشتر از مهریه باشد. این در حالی است که در طلاق خلع، فدیه می تواند برابر، کمتر یا حتی بیشتر از مهریه باشد.

هر دو نوع طلاق خلع و مبارات، در صورتی که زن در ایام عده به عوض (فدیه) رجوع کند، از بائن به رجعی تبدیل شده و حق رجوع برای مرد ایجاد می شود.

تفاوت با طلاق به دلیل عسر و حرج

طلاق به دلیل عسر و حرج، یکی دیگر از انواع طلاق است که زن می تواند از طریق دادگاه اقدام به آن کند و تفاوت های ماهوی با طلاق خلع دارد:

  • نیاز به اثبات: در طلاق به دلیل عسر و حرج، زن باید اثبات کند که ادامه زندگی مشترک برای او مشقت بار و غیرقابل تحمل است (مانند سوء رفتار، اعتیاد، ترک زندگی، عدم پرداخت نفقه و…). این در حالی است که در طلاق خلع، صرف «کراهت» زن، بدون نیاز به اثبات شرایط دشوار زندگی، کافی است.
  • لزوم بذل مال: در طلاق به دلیل عسر و حرج، زن نیازی به بذل مال به شوهر ندارد؛ اما در طلاق خلع، پرداخت فدیه از ارکان اساسی است.
  • رضایت مرد: در طلاق عسر و حرج، حتی اگر مرد مخالف طلاق باشد، دادگاه در صورت احراز عسر و حرج، او را مجبور به طلاق می کند و اگر مرد امتناع کند، دادگاه خود اقدام به اجرای صیغه طلاق می نماید. اما در طلاق خلع، رضایت مرد (یا داشتن وکالت در طلاق توسط زن) الزامی است، هرچند این رضایت از طریق بذل فدیه جلب می شود.
  • ماهیت بائن: طلاق به دلیل عسر و حرج، بائن قطعی است و مرد به هیچ وجه حق رجوع ندارد. در حالی که طلاق خلع، با رجوع زن به فدیه، می تواند به طلاق رجعی تبدیل شود.

تفاوت با طلاق رجعی

طلاق رجعی، نقطه مقابل طلاق بائن است و اصلی ترین تفاوت آن، وجود حق رجوع برای مرد در ایام عده است. در طلاق رجعی، مرد می تواند در طول مدت عده، بدون نیاز به عقد جدید، به زندگی مشترک بازگردد. اما در طلاق بائن (و به تبع آن، طلاق خلع بائن در صورت عدم رجوع به فدیه)، مرد چنین حقی ندارد.

در جدول زیر، خلاصه ای از تفاوت های کلیدی ارائه شده است:

ویژگی طلاق خلع بائن طلاق مبارات طلاق عسر و حرج طلاق رجعی
منشأ کراهت فقط از سوی زن از سوی هر دو زوجین سختی و مشقت غیرقابل تحمل زن می تواند از سوی مرد باشد
بذل مال (فدیه) الزامی است (بدون محدودیت) الزامی است (نباید بیشتر از مهریه باشد) نیاز نیست نیاز نیست
رضایت مرد الزامی است (جلب با فدیه یا وکالت) الزامی است اختیاری نیست (دادگاه حکم می دهد) الزامی نیست (حق مرد است)
حق رجوع مرد ندارد، مگر با رجوع زن به فدیه ندارد، مگر با رجوع زن به فدیه ندارد (بائن قطعی) دارد

احکام و پیامدهای حقوقی طلاق خلع و بائن

طلاق خلع و بائن، همانند سایر انواع طلاق، پیامدهای حقوقی متعددی برای زوجین به دنبال دارد که آگاهی از آن ها برای تصمیم گیری آگاهانه و حفظ حقوق طرفین، حیاتی است.

مدت عده در طلاق خلع بائن

عده، مدت زمانی است که زن پس از طلاق، حق ازدواج مجدد ندارد. هدف اصلی عده، حصول اطمینان از عدم بارداری زن و مشخص شدن نسب فرزند احتمالی است. مدت عده در طلاق خلع بائن، همانند بسیاری از طلاق های دیگر، به شرح زیر است:

  • زن غیر باردار: برای زنانی که عادت ماهیانه می شوند و باردار نیستند، عده سه طهر (سه دوره پاکی از عادت ماهیانه) است. این مدت معمولاً حدود سه ماه و ده روز به طول می انجامد.
  • زن باردار: اگر زن در هنگام طلاق باردار باشد، عده او تا زمان وضع حمل (تولد فرزند) ادامه خواهد داشت.
  • زن یائسه و زن باکره (غیرمدخوله): همانطور که پیش تر نیز اشاره شد، برای زن یائسه و زنی که قبل از نزدیکی طلاق گرفته است (غیرمدخوله)، عده لازم نیست.

در طول مدت عده، اگرچه رابطه زوجیت قطع شده است، اما برخی احکام خاص همچنان جاری است؛ به عنوان مثال، اگر طلاق خلع با رجوع زن به فدیه به رجعی تبدیل شود، مرد می تواند در همین مدت به زن رجوع کند.

حقوق مالی زن پس از طلاق خلع بائن

یکی از مهم ترین ابعاد طلاق خلع، وضعیت حقوق مالی زن است. لازم به توضیح است که بذل فدیه توسط زن، تنها به منظور جلب رضایت مرد برای طلاق است و الزاماً به معنی بخشش تمامی حقوق مالی زن نیست، مگر اینکه صراحتاً در توافق نامه طلاق یا بذل مال ذکر شده باشد. حقوق مالی زن که باید مورد توجه قرار گیرد، شامل موارد زیر است:

  • مهریه: اگر مهریه به عنوان فدیه (کل یا بخشی از آن) بخشیده شده باشد، زن دیگر نمی تواند آن بخش از مهریه را مطالبه کند. اما اگر فقط بخشی از مهریه یا مال دیگری به عنوان فدیه بذل شده باشد، زن همچنان حق مطالبه بقیه مهریه خود را دارد.
  • نفقه ایام عده: در طلاق خلع، زن اصولاً مستحق نفقه ایام عده نیست، مگر در صورتی که طلاق خلع با رجوع به فدیه به طلاق رجعی تبدیل شود. در این حالت، زن در ایام عده مستحق نفقه خواهد بود.
  • اجرت المثل ایام زوجیت: زن می تواند برای کارهایی که در منزل شوهر انجام داده و شرعاً بر عهده او نبوده، اجرت المثل مطالبه کند، مگر اینکه این حق را در ضمن بذل مال یا توافق نامه طلاق صراحتاً بخشیده باشد.
  • نحله: در صورت عدم تعلق اجرت المثل، زن می تواند نحله (هدیه طلاق) را از دادگاه مطالبه کند.
  • نصف دارایی (شرط نصف دارایی): اگر شرط تنصیف اموال (نصف دارایی) در عقدنامه یا ضمن عقد ازدواج، توسط مرد امضا شده باشد، زن می تواند در صورت تحقق شرایط آن (طلاق به درخواست مرد و بدون تقصیر زن)، نصف اموالی که مرد در طول زندگی مشترک به دست آورده را مطالبه کند. بذل فدیه در طلاق خلع، اثری بر این حق ندارد، مگر اینکه زن صراحتاً از آن چشم پوشی کرده باشد.

اثر بر حضانت و ملاقات فرزندان

طلاق خلع و بائن، اصولاً تاثیری بر احکام حضانت و ملاقات فرزندان ندارد. این مسائل بر اساس قانون مدنی و مصلحت کودک تعیین می شوند و جدا از نوع طلاق هستند. زوجین می توانند در توافق نامه طلاق، در مورد حضانت و نحوه ملاقات فرزندان نیز توافق کنند، اما این توافق باید در راستای مصلحت کودک باشد و در صورت عدم رعایت آن، دادگاه می تواند دخالت کرده و تصمیم جدیدی اتخاذ کند.

امکان ازدواج مجدد زن و مرد

پس از اتمام مدت عده در طلاق خلع بائن (در صورت عدم رجوع زن به فدیه)، زن و مرد از نظر شرعی و قانونی می توانند با افراد دیگر ازدواج کنند. اگر همین زوجین قصد ازدواج مجدد با یکدیگر را داشته باشند، نیازمند انعقاد عقد نکاح جدید خواهند بود، زیرا رابطه زوجیت قبلی به طور کامل قطع شده است.

نکات حقوقی مهم و ضرورت مشاوره با وکیل متخصص

مسائل مربوط به طلاق و حقوق خانواده، به دلیل پیچیدگی های قانونی و ظرایف فقهی، از جمله دعاوی حساس و نیازمند تخصص حقوقی هستند. هر پرونده طلاق، ویژگی ها و جزئیات خاص خود را دارد که عدم آگاهی از آن ها می تواند به تضییع حقوق یکی از طرفین منجر شود. طلاق خلع بائن نیز با توجه به امکان رجوع زن به فدیه و تغییر ماهیت طلاق، از این قاعده مستثنی نیست و حتی پیچیدگی های بیشتری را به همراه دارد.

نقش وکیل متخصص در چنین شرایطی بسیار حیاتی است. یک وکیل مجرب می تواند:

  • تحلیل شرایط: وضعیت حقوقی و مالی هر یک از زوجین را به دقت بررسی کرده و بهترین مسیر قانونی را برای آن ها تبیین کند.
  • تنظیم توافقات: در صورت توافقی بودن طلاق (مانند طلاق توافقی خلع بائن)، در تنظیم دقیق و جامع توافق نامه طلاق، تمامی حقوق و تکالیف طرفین را لحاظ کند تا از بروز مشکلات آتی جلوگیری شود.
  • ارائه مشاوره: به پرسش های حقوقی و نگرانی های موکلان خود پاسخ داده و آن ها را در تمامی مراحل دادرسی راهنمایی کند.
  • دفاع از حقوق: در جلسات دادگاه حاضر شده، از حقوق موکل خود دفاع کرده و از تضییع آن ها جلوگیری نماید.
  • پیشگیری از اشتباهات: با آگاهی از رویه های قضایی و سوابق مشابه، از انجام اشتباهاتی که می تواند به ضرر موکل باشد، پیشگیری کند.

با توجه به اهمیت موضوع و پیامدهای بلندمدت طلاق، توصیه می شود پیش از هر اقدامی، حتماً با یک وکیل متخصص در امور خانواده مشورت نمایید. این مشاوره به شما کمک می کند تا با دیدی باز و آگاهی کامل از حقوق و تکالیف خود، تصمیم گیری کنید و از بروز مشکلات حقوقی بیشتر در آینده جلوگیری نمایید.

سوالات متداول

آیا زن پس از طلاق خلع می تواند از بخشش مهریه پشیمان شود؟

بله، در ایام عده، زن حق دارد از مالی که به عنوان فدیه به مرد بخشیده است، رجوع کند. این کار طلاق را از بائن به رجعی تبدیل می کند و مرد می تواند در همان ایام عده به زن رجوع کند.

اگر مرد فدیه را قبول نکند چه می شود؟

طلاق خلع محقق نمی شود، زیرا یکی از ارکان اصلی طلاق خلع، رضایت مرد به دریافت فدیه است. در این صورت، زن باید به دنبال راه های قانونی دیگر برای طلاق باشد، مانند اثبات عسر و حرج.

آیا طلاق خلع در دوران عقد (غیرمدخوله) عده دارد؟

خیر، طلاقی که قبل از نزدیکی (غیرمدخوله) واقع شود، عده ندارد، اما همچنان بائن محسوب می شود و مرد حق رجوع ندارد.

آیا می توان در طلاق خلع شروط خاصی را گنجاند؟

بله، طرفین می توانند در خصوص مسائلی مانند حضانت، ملاقات فرزندان، نحوه تقسیم اموال و سایر حقوق مالی توافق کرده و آن را در صورت جلسه طلاق یا توافق نامه رسمی قید کنند، به شرطی که این شروط خلاف قانون و شرع نباشد.

آیا می توان مرد را مجبور به طلاق خلع کرد؟

خیر، طلاق خلع با رضایت مرد و بذل مال از سوی زن صورت می گیرد. اما در صورتی که زن بتواند وجود عسر و حرج شدید را در دادگاه اثبات کند، دادگاه می تواند مرد را مجبور به طلاق کند که در این حالت، طلاق از نوع خلع صرف خارج شده و به طلاق به دلیل عسر و حرج تبدیل می شود.

تفاوت اصلی طلاق خلع و مبارات در چیست؟

تفاوت اصلی در منشأ کراهت است. در طلاق خلع، کراهت فقط از سوی زن نسبت به مرد است. اما در طلاق مبارات، کراهت از سوی هر دو زوجین نسبت به یکدیگر است. همچنین، در مبارات، مالی که زن می بخشد، نباید بیشتر از مهریه باشد.

آیا طلاق خلع در دوران یائسگی زن عده دارد؟

خیر، زن یائسه عده طلاق ندارد و طلاق وی نیز بائن محسوب می شود.

در نهایت، آشنایی با انواع طلاق و تفاوت های آن ها، امری ضروری برای حفظ حقوق قانونی و شرعی است. طلاق خلع و بائن، دو مفهوم مهم در این حوزه هستند که با وجود شباهت ها، دارای تفاوت های حقوقی کلیدی نیز می باشند. پیچیدگی های موجود در این زمینه، اهمیت بهره مندی از مشاوره حقوقی تخصصی را دوچندان می کند تا هر فرد بتواند با آگاهی کامل و بر اساس شرایط خاص خود، بهترین تصمیم را اتخاذ نماید. پیشنهاد می شود برای دریافت راهنمایی دقیق و مطمئن در خصوص پرونده های طلاق، با وکلای مجرب و متخصص در حوزه خانواده مشورت نمایید تا از تضییع حقوق خود جلوگیری کنید.

دکمه بازگشت به بالا