قیمت اعضای بدن
بازار تلخ خرید و فروش اعضای بدن
پیدا کردن افرادی که میخواهند عضوی از بدن خود را بفروشند کار چندان سختی نیست. آگهیهای آنها در جاهای زیادی وجود دارد. از دیوار مقابل بیمارستانها گرفته تا کوچههایی که مراکز پیوند عضو در آنها وجود دارند. کانالهای تلگرامی و اینستاگرامی هم جای خود. آگهیها زیاد است. بیشتر آگهی فروش کلیه است و کم و بیش آگهی فروش کبد.

یکی از آگهیها مربوط به مردی است ۲۷ ساله. آگهی فروش کبد. همسرش میگوید: «کلیه همسرم را پارسال 50 میلیون تومان فروختیم تا از مستاجری دربیایم، یک خونه بدون امکانات در سراسیاب خریدیم. اما کلیه را که فروختیم کار برای شوهرم سخت شد. هر کاری نمیتواند انجام دهد. حالا میخوایم بخشی از کبد رو بفروشیم که یا مغازه بگیریم یا ماشین بخریم تا باهاش کار کنه.»
سال ۹۳ ازدواج کردهاند. زن میگوید خانوادهها توان مالی ندارند و نه توانستهاند جهیزیه تهیه کنند و نه میتوانند از آنها حمایت کنند. شش سال است ازدواج کردهاند و در همه این مدت درگیر فقر و نداری بودهاند. زن خیاطی میکند و این تنها منبع درآمد فعلی خانواده است. میگوید «به نهادهای حمایتی هم سر زدیم. قرار شد ۵ میلیون وام بدهند. اما ضامن میخواست و ما ضامن نداریم. حتی وام ازدواجمان را هم نتوانستیم بگیریم. چون آن هم ضامن میخواست.»
سال قبل کلیه را فروختهاند و حالا آگهی فروش کبد زدهاند بلکه کاری راه بیندازند. دادههای مرکز آمار ایران نشان میدهد در تابستان امسال 9.5 درصد از جمعیت فعال کشور بیکار بودهاند و این بیکاری برای جمعیت جوان و به خصوص برای جوانان 15 تا 24 ساله حدود ۲۳ درصد بوده است. این یعنی از هر ۱۰۰ جوان در این سن، حدود ۲۳ نفر آنان شغل ندارند. نکته قابل توجه در آمار بیکاری ایران، این است که نرخ بیکاری تابستان امسال در ۱۴ فصل گذشته کمترین نرخ بیکاری رسمی است. این آمار در شرایط کرونا که بسیاری شغل خود را از دست دادهاند کمی عجیب است.
مقاله پیشنهادی: مزایای خرید بیمه مهندسی
اما گزارش مرکز پژوهشهای مجلس این گره را باز میکند. به روایت مرکز پژوهشهای مجلس، در ایران بهطور متوسط 60 درصد شاغلان کشور (59 درصد مردان و 62 درصد زنان) در بخش غیررسمی فعالیت میکنند. یعنی شرایطی که در آن افراد فاقد بیمه و حمایتهای اجتماعی هستند و حتی درآمد آنها زیر حداقل حقوق مصوب است. نکته قابل توجه دیگر، کاهش یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفری شاغلان در تابستان ۹۹ نسبت به تابستان ۹۸ است. در این بیکاری، افزایش تورم، هزینه خانوارها را افزایش داده. به نحوی که خانوارهای کشور برای تامین اقلام مصرفی خود در مهر ماه امسال نسبت به مدت مشابه سال قبل، 41.4 درصد بیشتر هزینه کردهاند.
کلیه چند؟
یکی دیگر از آگهیدهندگان جوانی است ۲۸ ساله که میخواهد کلیه یا بخشی از کبدش را بفروشد. او به تجارتنیوز میگوید: «تو بدبختی موندم، یک سال و خوردهای میشه که میخوام یکی از اعضای بدنم رو بفروش ولی خریدار نیست، شاید تو این مدتی که گذشته 10 نفر زنگ زدن، ولی هنوز نتونستم کسی رو پیدا کنم که خریدار واقعی باشه، فعلا منتظریم.» او هم میگوید «آدم از بدبختی این کارا رو میکنه، وگرنه چرا باید خودمو ناقص کنم؟». براساس گفتههایش، هزینههای اجاره خانه و پرداخت قسط و بزرگ کردن دو بچه آنقدر برایش زیاد است که راه دیگری ندارد.
سال گذشته کلیهاش را ۴۰ میلیون تومان میفروخت و حالا اگر مشتری پیدا شود، ۱۵۰ کمتر نمیدهد، «همه کالاها گران شده چرا اعضای بدن نشه؟ قیمت پراید 22 میلیون تومنی امسال شده ۱۵۰! حپراید ۱۵۰ میلیونی گرون نیست،کلیه ۱۵۰ میلیون گرونه؟!»
آگهی بعدی هم آگهی فروش کلیه است. فروشنده میگوید از فروش منصرف شده اما کلیه را به خریدار اهدا کرده. او میگوید: «کلیه را برای فروش گذاشته بودم و مشتری هم پیدا شد. روی ۱۵۰ میلیون توافق کردیم. نزدیک عمل، پولی که میخواستم جور شد. منم کلیه را نفروختم. به همون فرد اهدا کردم. همین سه هفته قبل عمل داشتم.»
برخی هم فروشنده کبد هستند. مانند مرد ۲۶ سالهای که بخشی از کبدش را آگهی کرده و میگوید قیمت آن ۲۰۰ میلیون تومان است. تماس خبرنگار با چند نفر دیگر نشان میدهد که آنها از آگهی فروشی که زدهاند پشیمان شدهاند. یکی میگوید مشکل مالیاش تا حدی برطرف شده و دیگر فروشنده نیست. اما فرد دیگری میگوید همچنان از طرف خانواده همسرش تحت فشار است اما نظرش برای فروش کلیه عوض شده «چون با یک کلیه زندگی کردن سختتر میشه.»
کانالهای خرید و فروش عضو
در فضای مجازی همه چیز پیدا میشود. قلب و قرنیه و مغز استخوان. فقط کافی است دنبالش باشید. نمونهاش کانالی تلگرامی است با بیش از ۱۴۰ هزار عضو. هم خریدار آنجا حضور دارد و هم فروشنده. تعداد آگهیها بسیار زیاد است. آگهی فروش اعضای بدن با ذکر جزئیاتی چون سن، جنس، گروه خون و شرایط جسمانی.«بدنم سالم سالمه از پونزده سالگی هم بصورت حرفه ای ورزش میکنم آزمایشات و سونوگرافی انجام دادم»،«کلیه آزمایشهای لازم انجام شده و مدارک سلامت پزشکی وجود دارد.»
برخی هم شروطی را در آگهی نوشتهاند. اینکه همه هزینههای عمل و تست و آزمایش با خریدار است. برخی هم اعلام آمادگی کردهاند که برای فروش عضو به هر نقطهای از کره زمین میروند فقط خریدار باید هزینههای سفر را بدهد. قیمت اعضا متفاوت است. از کبد ۲۰۰ میلیونی تا کلیه ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیونی. در میان آگهیها، آگهی فروش قلب هم دیده میشود. تعداد آن کم است، اما هست.
اما فروشندگان سنتی هم وجود دارند. آنها که روی دیوار برخی از بیمارستانها و مراکز پیوند عضو آگهیهایی را روی دیوار مینویسند. آنجا فقط مشخصات اصلی و ضروری وجود دارد. «فروش کلیه ۲۰ ساله گروه خونی O- شماره …….. ۰۹۳۵» «کبد فروشی گروه خونی A+ و ….» این دیوارها مدام رنگ میشود، آگهیها از روی دیوار پاک میشود و فقط چند روز بعد مجددا همان تعداد شماره با همان خطوط روی همان دیوارها نوشته شده.»
خريد و فروش كليه و اعضاي بدن از سر استيصال؟
از 30 ميليون تومان تا يك ميليارد و 400 ميليون تومان… اينها قيمتهايي است كه فروشندگان كليه، كبد و مغز استخوان براي اعضاي بدنشان در نظر گرفتهاند. آن هم به صورت علني. هر كدام هم مشكلات خاص خودشان را دارند و مشكل تمامي آنها فقر و نداري است. خبرنگار «اعتماد» در اين گزارش با چند نفر از افرادي كه قصد فروش كليهشان را دارند، صحبت كرده است. در كنار اين صحبتها يك آسيبشناس اجتماعي و حقوقدان نيز اين مصيبت را بررسي كردهاند.
عصر خاكستري
«به دلايلي نام بيمارستان قيد نميشود.»
صداهايي كركننده و پرهياهو بر زمينه دودآلود و مه گرفته هوا در اطراف بيمارستان پراكنده است. غلظتي كه در هوا وجود دارد، نميگذارد نفس به راحتي دم و بازدم شود. از قاب شيشهاي جلوي سواري ديده ميشود رانندهاي براي جذب مسافر دربست، داد ميزند. صداهاي ديگري نيز به گوش ميرسد از جمله صداي دختري حدودا 12 ساله با لهجهاي كه دقيق نميتوان تشخيص داد متعلق به كدام شهر است: «تو رو خدا ازم گُل بخر.» روي ديوار خاكستري رنگي كه حوالي بيمارستان قد علم كرده است، كاغذهايي با نوشتههاي بزرگ خودنمايي ميكنند. برخي كاغذهاي جديد نوشتههاي ناخوانا و رنگ رفتهاي كه از چند ماه پيش به جا مانده را هل ميدهند تا بتوانند خود را به نمايش بگذارند.
برخي كاغذهاي ديگر هم به زور و التماس يكي، دو عدد چسب كاغذي، به ديوار چنگ ميزنند. نوشتهاي بسيار نزديك، از يكي از كاغذها: «فروش كليه O منفي؛ قيمت توافقي» نوشتهاي ديگر: «فروش مغز استخوان؛ يك ميليارد تومان» ديگر نوشتهها: «فروش كبد؛ 300 ميليون تومان؛ هزينه آزمايش از مبلغ اصلي كم ميشود»… وجه مشترك تمامي اين كاغذها شماره تماسهايي است كه زير آنها نوشته شده و خبر از فقر و شرايط نامساعد اقتصادي ميدهد. با چند نفر از افرادي كه شمارههايشان را روي همين كاغذهاي بيخط قيد كردهاند، تماس ميگيرم و سوالاتي ميپرسم.
خاكستري مايل به سياه
«چند سال داريد؟ براي كليهتان كه براي فروش گذاشتيد چه قيمتي در نظر گرفتيد؟ چرا تصميم به اين كار داريد؟»
نفر اول: مردي 21 ساله است كه كليه خود را 170 ميليون تومان قيمت گذاشته است. او به خبرنگار «اعتماد» ميگويد: «سه، چهار روز است كه كليهام را براي فروش گذاشتم. نامزد دارم و چون ميخواهم داماد شوم، پول كم داشتم.»
نفر دوم: مردي است 32 ساله. قيمتي را براي فروش كليهاش عنوان نكرده و زير آگهي مربوط به فروش كليه نوشته است؛ قيمت توافقي! او نيز ميگويد: «چند روزي ميشود كه كليهام را براي فروش گذاشتم. حدود 30 الي 40 ميليون تومان هم قيمت برايش در نظر گرفتم. بدهي داشتم براي همين كليهام را به فروش گذاشتم. يك هفته، ده روز است كه نتيجه آزمايشهايم را از بيمارستان گرفتم.»
نفر سوم: اين مرد 33 سال دارد. ساكن يكي از استانهاي شمال غرب كشور است و ميگويد: «برايم فرقي نميكند هر شهري باشد، ميآيم. فقط قيمتي باشد كه بتوانم بدهيام را بدهم. پدرم ورشكست شده است. من هم براي اينكه بتوانم بدهيهاي او را صاف كنم، كليهام را براي فروش گذاشتم. 400 ميليون تومان بدهي داريم. من هم حدودا 400 ميليون تومان كليهام را براي فروش گذاشتم.»
نفر چهارم: زني است كه در جواب سوالات خبرنگار «اعتماد» ميگويد: «والا من نميدانم. بايد از شوهرم بپرسم و به شما اطلاع دهم.»
نفر پنجم: مردي 32 ساله است. او نيز ميگويد: «يك هفته ميشود كه كليهام را با مبلغ 500 ميليون تومان براي فروش گذاشتم. همسرم از من جدا شده است و محكوميت مهريه دارم. ميخواهم كليهام را بفروشم تا بتوانم مهريه همسرم را بدهم.»
نفر ششم: اين زن 31 سال دارد. در خصوص فروش كليهاش به خبرنگار «اعتماد» ميگويد: «مشكلات مالي كه دارم باعث شده كليهام را براي فروش بگذارم. 500 ميليون تومان هم قيمت مدنظرم است.»
نفر هفتم: مردي 33 ساله است كه ميگويد: «كليهام را 400 ميليون تومان براي فروش گذاشتم. خانم؛ تا آدم نياز مالي نداشته باشد، ميتواند دست به اين كار بزند؟»
نفر هشتم: اين مرد 30 سال دارد و به خبرنگار «اعتماد» ميگويد: «كليهام را با قيمت توافقي براي فروش گذاشتم.، اما مشكلم با چهارصد و 50 ميليون تومان حل ميشود. زير اين قيمت به هيچ عنوان نميتوانم.»
نياز، اصليترين عامل در فروش اعضاي بدن
«مجيد ابهري»، آسيبشناس و رفتارشناس اجتماعي در خصوص فروش اعضاي بدن به «اعتماد» ميگويد: «در اكثر كشورهاي جهان معامله بر سر اعضاي بدن كاري رايج است و بهرغم زشتي اجتماعي و ممنوعيت قانوني هنوز اين اقدام ادامه دارد. معمولا خريداران كليه كساني هستند كه در شرايط نامطلوب فيزيكي و سلامتي قرار دارند و خود و اطرافيانشان اجبار به تهيه كليه براي او دارند. حتي اگر در شرايط نامناسب مالي قرار داشته باشند. تا قبل از اين انتقال كليه به صورت هديه و با نظارت انجمن و نهاد خيريه صورت ميگرفت و در صورت پرداخت پول به صورت همت عالي و هديه بود ولي بعدها به خاطر شرايط اقتصادي و اجتماعي اهداي كليه از شرايط خيريه خارج شد و بر اساس قيمت بازار بايد براي آن پرداختي صورت بگيرد.
هنوز افرادي هستند كه با عضويت در نهادهاي بخشش عضو با ثبتنام سفارش ميكنند كه اعضاي مورد نياز و قابل پيوند آنها به نيازمندان اهدا و موجب نجات جان و زندگي انسان ديگري شود. نياز اصليترين عامل در دريافت پول هنگام پيوند است. معمولا با يك گردش در حوالي بيمارستانهاي تخصصي پيوند كليه ميتوان بر در و ديوار آگهيهاي كوچك و بزرگ اعلام آمادگي فروش كليه يا نياز به خريد را مشاهده كرد. البته خريد و فروش كليه داراي منع قانوني است ولي با توافق انجام ميشود. حدود شش سال است كه اينجانب به همراه تعدادي از پژوهشگران بنياد علوم رفتاري در زمينه خريد و فروش اعضاي بدن با محوريت «كليه» مشغول پژوهش ميداني بوده و به نكاتي رسيديم كه بخشي از آنها را بيان ميكنم. عوامل موثر در افزايش قيمت كليه گروه خون و سن اهداكننده است.