خلاصه کتاب لویاتان در نظریه دولت تامس هابز: معنا و شکست یک نماد سیاسی ( نویسنده کارل اشمیت )
خلاصه کتاب لویاتان در نظریه دولت تامس هابز: معنا و شکست یک نماد سیاسی ( نویسنده کارل اشمیت )
کتاب «لویاتان در نظریه دولت تامس هابز: معنا و شکست یک نماد سیاسی» اثر کارل اشمیت، تفسیری عمیق و رادیکال از نظریه دولت هابز ارائه می دهد که بر محوریت امر سیاسی و تصمیم گرایی اشمیت استوار است، و نشان می دهد چگونه نماد قدرتمند لویاتان در دوران مدرن دچار شکست شده است. این اثر نه تنها خلاصه ای از لویاتان هابز نیست، بلکه تلاشی برای احیای ابعاد الهیاتی-سیاسی و تصمیم گرایانه حاکمیت هابزی در برابر تفاسیر لیبرالی است.
اثر کارل اشمیت درباره لویاتان هابز، رویکردی متفاوت به یکی از تأثیرگذارترین متون فلسفه سیاسی غرب ارائه می دهد. اشمیت، خود از بحث برانگیزترین متفکران قرن بیستم، با نگاهی منحصر به فرد به سراغ لویاتان می رود و آن را نه صرفاً یک رساله حقوقی یا سیاسی، بلکه نمادی از قدرت تصمیم گیرنده و الهیاتی-سیاسی می بیند. این کتاب، برای هر دانشجوی فلسفه سیاسی و علاقه مند به نظریه دولت و حاکمیت، دروازه ای است به سوی درکی عمیق تر از چالش های دولت مدرن و ریشه های نظری آن، به ویژه از منظر نقدی اشمیت بر لیبرالیسم و عقلانیت حقوقی.
هابز و لویاتان: تبیین پیش زمینه ای برای تحلیل اشمیت
پیش از ورود به تحلیل های پیچیده کارل اشمیت از لویاتان، ضروری است که با اصول بنیادین نظریه توماس هابز درباره دولت و حاکمیت آشنا شویم. هابز در کتاب خود، لویاتان، یکی از اولین و جامع ترین شرح ها را از دولت جدید و کارکردهای آن ارائه می کند که تأثیری شگرف بر فلسفه سیاسی غرب و نظریه های قرارداد اجتماعی داشته است.
وضعیت طبیعی و ضرورت دولت از دید هابز
توماس هابز نظریه دولت خود را با مفهوم «وضعیت طبیعی» آغاز می کند. او معتقد است که انسان ها در غیاب یک قدرت مرکزی و حاکمیت مقتدر، در وضعیتی زندگی می کنند که آن را «جنگ همه علیه همه» (Bellum omnium contra omnes) توصیف می کند. در این وضعیت، هر فردی حق طبیعی برای انجام هر کاری که برای بقای خود لازم می داند، دارد؛ حقی که به معنای آزادی مطلق و در عین حال ناامنی مطلق است. ترس از مرگ، به ویژه مرگ خشونت بار، و میل به حفظ جان، محرک اصلی انسان در این وضعیت است. در چنین فضایی، جایی برای صنعت، فرهنگ، جامعه و هرگونه پیشرفت وجود ندارد، زیرا «زندگی انسان تنها، فقیر، کثیف، خشن و کوتاه» خواهد بود.
با این حال، هابز اشاره می کند که انسان علاوه بر غرایز، از «عقل» نیز بهره مند است. عقل به انسان کمک می کند تا «قوانین طبیعی» را کشف کند. این قوانین، اصول عقلانی هستند که راهنمای انسان برای خروج از وضعیت جنگ و ورود به صلح پایدار می شوند. قانون طبیعی اول به انسان حکم می کند که در پی صلح باشد، و قانون طبیعی دوم این است که در صورت امکان برای رسیدن به صلح، فرد باید از حق طبیعی خود بر همه چیز دست بکشد.
قرارداد اجتماعی و ظهور لویاتان
بر اساس قوانین طبیعی و به منظور تضمین صلح و امنیت، انسان ها به یک «قرارداد اجتماعی» تن می دهند. این قرارداد به این معناست که هر فردی، داوطلبانه بخشی از آزادی و حقوق طبیعی خود را واگذار می کند تا قدرت واحد و مقتدری به نام «حاکمیت» (Sovereignty) پدید آید. این حاکمیت، که هابز آن را «لویاتان» می نامد، موجودی مصنوعی یا «انسان مصنوعی» است که برای حفظ جان و امنیت شهروندان ایجاد شده است.
لویاتان، مظهر دولت و قدرت مطلق، وظیفه دارد با استفاده از تمام ابزارهای لازم، نظم و قانون را برقرار کند و از بازگشت جامعه به وضعیت طبیعی جلوگیری نماید. ویژگی های حاکمیت هابزی شامل تجزیه ناپذیری و سلب ناپذیری است. به این معنا که قدرت حاکم قابل تقسیم نیست و نمی توان آن را پس گرفت. حاکمیت مطلق، یگانه راه نجات از هرج و مرج است و در ازای امنیت، اتباع موظف به اطاعت بی قیدوشرط از آن هستند.
لویاتان به مثابه یک نماد (پیش فرض اشمیت)
هابز در طراحی جلد کتاب لویاتان، تصویری نمادین از یک هیولای عظیم الجثه دریایی با بدنی از انسان های کوچک را به نمایش می گذارد که شمشیری در یک دست و عصای اسقفی در دست دیگر دارد. این تصویر استعاره قطعی از دولت کامل هابز است. هابز خود این شخصیت را «لویاتان» می نامد، کلمه ای که ریشه در عبری داشته و به معنای «هیولای دریایی» و نام موجودی اساطیری در کتاب مقدس است.
هدف اصلی لویاتان، از دید هابز، تضمین امنیت و نظم است. این موجود هیولاگونه، قدرتمندتر از هر فردی است و توانایی لازم برای ترساندن و وادار کردن انسان ها به رعایت قوانین را دارد. از منظر اشمیت، این نمادگرایی عمیق، نه یک تزئین صرف، بلکه کلید فهم ماهیت واقعی دولت هابزی است؛ موجودی با ریشه های الهیاتی و قدرتی بی چون و چرا در تصمیم گیری.
کارل اشمیت: تفسیر رادیکال از لویاتان هابز
کارل اشمیت در کتاب خود، تفسیری انقلابی و به شدت تأثیرگذار از لویاتان هابز ارائه می دهد که او را از دیگر مفسران متمایز می کند. اشمیت نه تنها هابز را یک نظریه پرداز قرارداد اجتماعی ساده نمی بیند، بلکه او را در چارچوب نظریه خود، به عنوان یک «تصمیم گرای الهیاتی-سیاسی» بازخوانی می کند.
اشمیت و مفهوم «امر سیاسی»
محور اصلی نظریه سیاسی کارل اشمیت، مفهوم «امر سیاسی» (The Political) است. اشمیت معتقد است که امر سیاسی را نمی توان به اخلاق، اقتصاد یا زیبایی شناسی تقلیل داد، بلکه جوهر آن در تمایز بنیادی «دوست/دشمن» نهفته است. او می گوید: «تمایز خاص سیاسی، تمایز دوست و دشمن است.» این تمایز، تمایزی وجودی است که در شدیدترین حالت خود به جنگ ختم می شود و نه یک تمایز اخلاقی خیر و شر یا اقتصادی سود و زیان.
اشمیت چگونه این مفهوم را در درک لویاتان هابز به کار می گیرد؟ از دید اشمیت، لویاتان هابز نهادی است که قدرت نهایی و انحصاری را در تشخیص «دوست» از «دشمن» دارد. این قدرت تصمیم گیری، اساس حاکمیت است. دولت هابزی به عنوان لویاتان، مرجع نهایی است که تعیین می کند چه کسی تهدیدی برای امنیت و صلح داخلی است (دشمن داخلی) و چه کسی از خارج، ملت را تهدید می کند (دشمن خارجی). این تشخیص، نه بر اساس قوانین از پیش تعیین شده، بلکه بر اساس یک تصمیم حاکمیتی اتفاق می افتد.
هابز به مثابه تصمیم گرا از دید اشمیت
یکی از مرکزی ترین استدلال های اشمیت این است که هابز یک تصمیم گرای اصیل است. اشمیت جمله معروف خود را به کار می برد: «حاکم کسی است که در وضعیت استثنایی تصمیم می گیرد» (Sovereign is he who decides on the exception). این جمله، جوهره تصمیم گرایی را بیان می کند. از دیدگاه اشمیت، لویاتان هابز تجسم این قدرت تصمیم گیرنده است.
قدرت حاکم در وضعیت استثنایی، بدان معناست که در شرایطی که قوانین عادی قادر به حل بحران نیستند و نظم جامعه تهدید می شود، این حاکم است که می تواند خارج از چارچوب های قانونی موجود، تصمیمی قاطع و نهایی اتخاذ کند تا از فروپاشی جامعه جلوگیری نماید. این تصمیم، خود منبع قانون می شود و بر فراز هر قانون وضع شده ای قرار می گیرد. لویاتان هابز، از دید اشمیت، نه صرفاً یک نهاد قانونی یا یک مجموعه از قوانین، بلکه تجسم این اراده تصمیم گیرنده است؛ موجودی زنده و فعال که قادر به اتخاذ تصمیمات حیاتی است.
جنبه های الهیاتی-سیاسی لویاتان
اشمیت تأکید زیادی بر ریشه های الهیاتی نماد لویاتان دارد. او معتقد است که هابز به عمد از این هیولای کتاب مقدس استفاده کرده تا قدرت و ماهیت دولت خود را فراتر از یک ساختار صرفاً عقلانی یا قراردادی نشان دهد. لویاتان، همان هیولای دریایی عظیم و غیرقابل مهار در کتب مقدس یهودی و مسیحی، نمادی از قدرت فرا انسانی و حتی الهی است. این نماد، برای هابز، بیانگر آن است که حاکمیت دولت نیز باید چنین قدرتی داشته باشد تا بتواند صلح را تضمین کند.
اشمیت استدلال می کند که لویاتان هابز یک نماد «الهیاتی-سیاسی» است، نه صرفاً یک تمثیل سکولار. او با انتقاد از تفاسیر لیبرالی و سکولار از هابز، تأکید می کند که این تفاسیر، جنبه های عمیق تر و ریشه دارتر الهیاتی قدرت را نادیده می گیرند. از نظر اشمیت، هابز می دانست که اقتدار نهایی دولت، برای اینکه واقعاً نافذ باشد، باید رگه هایی از تقدس و قدرت ماورایی داشته باشد؛ همان طور که لویاتان در اساطیر چنین جایگاهی دارد. دولت، برای کنترل طبیعت وحشی انسان، باید خود نیز ماهیتی هیولاگونه و قدرتمند داشته باشد که اراده ای خدای گونه را در قلمرو زمینی به نمایش می گذارد.
از دیدگاه کارل اشمیت، لویاتان هابز بیش از یک موجودیت حقوقی، نمادی الهیاتی-سیاسی از قدرت تصمیم گیرنده مطلق است که در وضعیت استثنایی قادر به تعیین دوست و دشمن است و بدین ترتیب، حافظ نظم و بقای جامعه.
معنای لویاتان: قدرت انحصاری تصمیم و حفاظت
در جمع بندی دیدگاه اشمیت، معنای واقعی لویاتان در «قدرت انحصاری آن برای تصمیم گیری» و «حفاظت بی قیدوشرط از جان اتباع» نهفته است. این دو مفهوم جدایی ناپذیرند: قدرت تصمیم گیری حاکم، اساس توانایی او برای حفاظت است. حاکمیت مطلق، توانایی نهایی برای اعلام وضعیت استثنایی و اتخاذ تصمیمات غیرمتعارف برای حفظ جان مردم را دارد.
اشمیت بر رابطه متقابل «حفاظت بی قیدوشرط» و «اطاعت بی قیدوشرط» تأکید می کند. اگر دولت (لویاتان) مسئولیت کامل حفاظت از شهروندان را بر عهده می گیرد، پس شهروندان نیز در مقابل، موظف به اطاعت بی چون و چرا از دستورات حاکم هستند. این رابطه، یک معامله هستی شناختی است که در آن امنیت و بقا در ازای از دست دادن آزادی های فردی به دست می آید. این دیدگاه، ماهیت دولت را نه به عنوان یک بوروکراسی یا نهاد اداری، بلکه به عنوان یک قدرت مطلق و حیاتی بازتعریف می کند که موجودیت جامعه به آن وابسته است.
«شکست یک نماد سیاسی»: استدلال مرکزی اشمیت
یکی از مهم ترین و بحث برانگیزترین بخش های کتاب اشمیت، استدلال او مبنی بر «شکست یک نماد سیاسی» است. اشمیت معتقد است که در دوران مدرن، نماد قدرتمند لویاتان که هابز برای تجسم دولت ایده آل خود به کار برد، معنای اصلی خود را از دست داده و به یک نماد شکست خورده تبدیل شده است.
سکولاریزاسیون و عقلانی شدن: عوامل شکست
اشمیت استدلال می کند که روند های تاریخی «سکولاریزاسیون» (Secularization)، «عقلانی شدن» (Rationalization) و «حقوقی شدن» (Juridification) در دوران مدرن، به تدریج جوهره الهیاتی-سیاسی لویاتان را تحلیل برده و آن را از معنا تهی کرده اند. با سکولاریزاسیون، ریشه های دینی و اساطیری لویاتان کنار گذاشته شد و دولت تنها به عنوان یک نهاد دنیوی و عقلانی در نظر گرفته شد.
عقلانی شدن دولت به معنای تأکید بر بوروکراسی، قوانین مشخص، تقسیم وظایف و فرایندهای منطقی است. این امر، دولت را از یک موجود زنده و تصمیم گیرنده مطلق، به یک «ماشین» یا «نهاد صرفاً حقوقی» تقلیل داد. از دید اشمیت، این ماشین بوروکراتیک، فاقد آن نیروی حیاتی و تصمیم گیرنده ای است که لویاتان هابزی به عنوان تجسم آن عمل می کرد. لویاتان، دیگر آن هیولای عظیم الجثه و ترسناک با قدرت تصمیم گیری نهایی نیست، بلکه به یک ساختار حقوقی خشک و خالی از روح تبدیل شده است.
از دست رفتن «امر سیاسی»
اشمیت نقدی تند و بنیادین بر دولت لیبرال و پارلمانی دارد. او معتقد است که دولت لیبرال به دلیل تأکید بیش از حد بر بحث و گفتگو، سازش، حقوق فردی و حاکمیت قانون، در «امر سیاسی» تضعیف شده است. این تضعیف به معنای ناتوانی دولت لیبرال در اتخاذ تصمیمات قاطع در «وضعیت استثنایی» و همچنین ناتوانی در تشخیص صریح و بی پرده «دوست» از «دشمن» است.
از دید اشمیت، دولت لیبرال، با از بین بردن تمایز دوست/دشمن یا حداقل پنهان کردن آن، عملاً از جوهره وجودی خود فاصله گرفته است. این دولت، بیش از حد به سمت خنثی سازی و بی طرفی حرکت کرده و قادر به مقابله با تهدیدات وجودی نیست. این ضعف در امر سیاسی، دقیقاً همان چیزی است که به زعم اشمیت، منجر به از دست رفتن معنای اصلی لویاتان به عنوان نماد قدرت انحصاری تصمیم گیرنده و حافظ بقا شده است.
در یک دولت لیبرال، تصمیم گیری به جای اینکه توسط یک اراده واحد و قاطع صورت گیرد، در میان مجالس، احزاب و نهادهای مختلف پراکنده می شود. این پراکندگی، توانایی دولت را برای اقدام سریع و مؤثر در بحران ها تضعیف می کند و به همین دلیل، لویاتانِ تصمیم گیرنده هابزی، در قالب لیبرالی آن، به موجودی بی دندان تبدیل می شود.
نتایج شکست نماد لویاتان
نتایج این شکست نمادین، از دیدگاه اشمیت، فاجعه بار است. مهم ترین نتیجه، «بحران اقتدار و حاکمیت» در دولت مدرن است. وقتی دولت قادر به اتخاذ تصمیمات قاطع در وضعیت استثنایی نیست و نمی تواند دشمنان را به وضوح شناسایی کند، مشروعیت و اقتدار آن تضعیف می شود. این بحران، پایداری و امنیت دولت ها را به خطر می اندازد، زیرا دیگر یک تصمیم گیرنده نهایی و مطلق وجود ندارد که بتواند در لحظات حساس، رشته امور را به دست گیرد.
اشمیت هشدار می دهد که این از دست رفتن جوهره تصمیم گرایانه دولت، می تواند به هرج و مرج و فروپاشی منجر شود. او معتقد است که هر دولت واقعی، حتی در پوشش لیبرالیسم، باید در نهایت قدرت تصمیم گیری نهایی را حفظ کند تا بتواند از خود و اتباعش در برابر تهدیدات وجودی محافظت نماید. شکست نماد لویاتان، به معنای ناتوانی دولت مدرن در انجام این وظیفه حیاتی است و این امر، جامعه را آسیب پذیر می سازد.
اهمیت و تأثیرگذاری کتاب اشمیت
کتاب «لویاتان در نظریه دولت تامس هابز: معنا و شکست یک نماد سیاسی» اثر کارل اشمیت، تنها یک تفسیر تاریخی از هابز نیست، بلکه اثری حیاتی برای فهم فلسفه سیاسی معاصر و به ویژه نقد اشمیت بر لیبرالیسم است. این کتاب، اشمیت را به عنوان یکی از منتقدان برجسته و جدی مدرنیته سیاسی و دولت لیبرال معرفی می کند.
تفسیر اشمیت، با برجسته کردن جنبه های الهیاتی-سیاسی و تصمیم گرایانه لویاتان، پرده از ابعادی از نظریه هابز برمی دارد که اغلب در تفاسیر رایج نادیده گرفته می شوند. او نشان می دهد که چگونه مفهوم حاکمیت مطلق هابزی، ریشه هایی عمیق تر از صرف یک قرارداد اجتماعی عقلانی دارد و به ضرورت یک قدرت تصمیم گیرنده نهایی برای حفظ نظم و بقای جامعه اشاره می کند.
این اثر نه تنها برای درک هابز از یک زاویه جدید ضروری است، بلکه نقش کلیدی در شکل گیری نظریه «امر سیاسی» و توسعه مفهوم «وضعیت استثنایی» در اندیشه اشمیت دارد. خواندن این کتاب برای هر دانشجوی فلسفه سیاسی که به دنبال درک عمیق تری از ماهیت قدرت، حاکمیت و چالش های پیش روی دولت مدرن در مواجهه با بحران ها است، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این کتاب همچنین به بحث های جاری درباره ضعف دولت های مدرن در مقابله با چالش های بزرگ و فزاینده، چارچوب نظری قابل تأملی ارائه می دهد.
همچنین، کتاب اشمیت به درک بهتر ریشه های فکری نظریه پردازان بعدی مانند میشل فوکو، یورگن هابرماس و جاکومو کاچیاری کمک می کند که به نوعی از اشمیت تأثیر پذیرفته اند یا در مقابل او ایستاده اند. این اثر نشان می دهد که چگونه ایده های اشمیت، حتی با وجود ماهیت بحث برانگیزشان، در هسته بسیاری از مباحث معاصر در مورد ماهیت اقتدار و مشروعیت قرار دارند.
نتیجه گیری: جمع بندی دیدگاه اشمیت
در نهایت، کارل اشمیت در کتاب «خلاصه کتاب لویاتان در نظریه دولت تامس هابز: معنا و شکست یک نماد سیاسی» استدلال می کند که توماس هابز یک تصمیم گرای الهیاتی-سیاسی بود. لویاتان هابزی نمادی از حاکمیت مطلق تصمیم گیرنده است که قدرت نهایی را در تشخیص دوست از دشمن و اتخاذ تصمیم در وضعیت استثنایی دارد. با این حال، اشمیت معتقد است که در دوران مدرن، تحت تأثیر روندهای سکولاریزاسیون و عقلانی شدن، این نماد قدرتمند معنای اصیل خود را از دست داده و به یک «نماد شکست خورده» تبدیل شده است؛ نمادی که دیگر قادر به تجسم قدرت تصمیم گیرنده و حافظ اقتدار دولت نیست.
دیدگاه های اشمیت بصیرت های عمیقی در مورد ماهیت قدرت، حاکمیت و چالش های دولت مدرن ارائه می دهد و تأکید می کند که بقای جامعه و دولت به وجود یک اراده تصمیم گیرنده نهایی در مواجهه با تهدیدات وجودی بستگی دارد. این تحلیل رادیکال، راهی نو برای اندیشیدن به نظریه دولت هابز و جایگاه امر سیاسی در دنیای معاصر می گشاید.
معرفی مترجم و ناشر
کتاب «لویاتان در نظریه دولت تامس هابز: معنا و شکست یک نماد سیاسی» اثر کارل اشمیت، با ترجمه شروین مقیمی زنجانی توسط انتشارات پگاه روزگار نو به فارسی زبانان عرضه شده است. این ترجمه فرصتی را برای علاقه مندان فراهم می آورد تا با یکی از آثار مهم و تأثیرگذار در حوزه فلسفه سیاسی آشنا شوند.