کجای شعارهایتان این بود آقای وزیر؟
ایمان گودرزی؛ وزارت ورزش در هفته پیش رو دو انتخابات مهم برای ورزش کشور را انجام خواهد داد. در مهمترین انتخابات پیش رو، تکلیف فدراسیون والیبال مشخص میشود. انتخاباتی که در آن والیبال پس از دو دهه قرار است از زیر سایه محمدرضا داورزنی خارج شود.
والیبال دو سال تجربه کار بدون داورزنی را داشت که آن زمان هم ریاست فدراسیون به نایب رییس اولش سپرده شد تا مدل پوتین-مدودوف در والیبال کشور اجرا شود اما رییس وقت والیبال یعنی احمد ضیایی که خود از فرماندهان دفاع مقدس بود و از اقوام یکی از فرماندهان شهید سال های دفاع خیلی زود خواست تصمیمات مدیریتی خود را بگیرد و این اتفاق دوره مدیریتش را به دو سال هم نکشاند. این بار باید دید تجربه انتخاب قریب به یقین میلاد تقوی در والیبال چقدر دوام خواهد یافت.
در انتخابات دیگر اما ماجرا بیش از این تراژیک است. کیومرث هاشمی یکی از مهمترین بندهای منشور مدیریتیاش را منع حضور مدیران وزارتخانه در راس فدراسیونها اعلام کرده بود اما امروز با اعلام گزینههای فدراسیون سوارکاری مشخص شد رضا زندی سرپرست پیشین فدراسیون که تا پیش از این درباره سابقه مدیریت مرتبطش در این رشته تردید وجود داشت هم تایید صلاحیت شده است. زندی که نفر دوم معاونت حقوقی وزارت ورزش است و مجمع توسط دبیر فدراسیونش برگزار میشود و همین حالا در فاصله کمتر از ۶ روز تا انتخابات کسی دقیقا نمیداند کدام کدام گزینهها به عنوان نمایندگان کمیسیونهای ورزشی به مجمع می آیند و این یعنی فقط دبیر فدراسیون از اطلاعاتی خبر دارد که خود یک رانت اطلاعاتی در اختیار برگزار کننده مجمع است. تا امروز سایت فدراسیون یا بیانیهای رسمی از سوی فدراسیون مشخص نکرده رایدهندگان مجمع چه گزینههایی هستند.
حال پرسش اینجاست که چطور وزارت ورزش بر خلاف منشور رسمی منتشر شده تصمیم دارد عنان فدراسیونی را که بیشتر سرمایهاش را بخش خصوصی تامین میکند، اینگونه در اختیار یک کارمند میانی دولتی قرار دهد که نه تجربه مدیریتی مرتبط دارد و نه ساختارهای برگزاری انتخابات به طور مشخص شفاف شده است؟
از سوی دیگر زندی در دوران سرپرستی اش در فدراسیون سوارکاری کارنامه ای مشعشع داشته. او که هرگز با ساز و کارهای حاکم بر این فدراسیون تخصصی آشنا نیست و در دوران حضورش هیچ دستاوردی نداشته. در بازیهای آسیایی هانگژو شاهد ناکامی مطلق سوارکاران اعزامی بودیم که در اعزام آنها شبهات زیادی وجود داشت. در بحث مدیریتی نیز تنها توشه زندی بدهی میلیاردی بابت اجاره بهای ساختمان فدراسیون بود و آقای سرپرست حتی از پرداخت اجاره بهای ساختمان عاجز بود و همین سبب شد که سرپرست بعدی یعنی اکبری بخش اعظم انرژی خود را برای حل و فصل این مشکل و پرداخت بدهی فدراسیون هزینه کند که حداقل حکم تخلیه موجر اجرایی نشود.
با این مدل مدیریتی مشخص نیست چرا و چگونه زندی برای صندلی ریاست دورخیز کرده و چرا در وزارت ورزش می خواهند صندلی ریاست به فردی برسد که هیچ تخصص و آشنایی با مقوله سوارکاری و اسب ندارد.
257 251