چه کسی به مخالفان واتس آپ خیانت کرد
احتمالا شب قبل از این راه پیمایی مفتضحانه پیش خودشان فکر می کردند فردا چه روز با شکوهی خواهد بود. جمعیتی فراوان با پرچم های رنگارنگ و رگ گردن هایی متورم و کلی شعار حماسی که طنینش رئیس جمهور و میدان پاستور را به لرزه در خواهد آورد. اما هیچ کس نیامد. حتی آن هایی که واتس آپ و گوگل پلی را فیلتر کرده بودند. حتی آن ها که در مجلس برای پزشکیان عربده می کشیدند و توئیت های تهدید آمیز می زدند. از دوستان قدیم هم کسی نیامد. آن هایی که پای همه تظاهرات های این شکلی بودند. اصلا هیچ کس حال شعار دادن نداشت. چرا؟ چه اتفاقی افتاده بود؟ نکند به آن ها خیانت شده؟ نکند دوستانشان خسته شده اند و دیگر حاضر نیستند پای ارزش های انقلابی بایستند؟ مگر نه این که یک عمر در گوششان خوانده بودند ما موظف به انجام تکلیفیم نه نتیجه! پس چه شد؟
ای کاش این تعداد اندک که از قیافه هاشان معلوم بود نه قالتاق اند و نه مزدور و فقط از سر سادگی و خلوص نیت به این مراسم مضحک آمده اند یک بار با خودشان فکر کنند: بهتر نیست به جای مشکوک شدن به دیگران از خودمان بپرسیم شاید مشکل در چیزی است که ما آن را تکلیف می دانیم؟ اصلا این تکلیف را چه کسی بر دوش ما نهاده؟ این چه تکلیفی است که مدام نتیجه بد و فاجعه بار از آن بیرون می آید؟ یک بار دو بار سه بار آخر تا کی باید همه تکالیف ما منجر به نفرت خلق خدا از ما و شعارهایمان بشود؟ اصلا چرا روز به روز از طرفداران این تکلیف سنگین کاسته می شود؟ نکند تکلیف چیز دیگری بوده و از ما بهتران سر ما را کلاه گذاشته اند؟
آن هفت هشت موتور سواری که جمعه هفتم دی ماه هزار و چهار صد و سه به خیابان های پایتخت آمدند و علیه واتس آپ و گوگل پلی شعار دادند آخرین بقایای ساده دلانی اند که هر حرفی را باور می کنند. ساده دلان در سرما و با موتور به خیابان آمدند در حالی که آن هایی که این جماعت را برانگیخته بودند در جای گرم و نرمشان عصر جمعه را سپری می کردند و به ریش داشته و نداشته همه آن ها می خندیدند. امیدوارم ساده دلان برای یک لحظه هم که شده در کار و بار خود تامل کنند و بیش از این اسباب بازار گرمی قالتاق ها نشوند. قالتاق ها بدون این موتور سواران ساده دل هیچ نیستند.